تحولات سودان؛ معترضان خواهان زندگی بهترند
يکشنبه، 25 فروردين 1398     ساعت: 11:42
روزنامه همدلی: حکومت عمرالبشیر حاکم سودان را معمولا به عنوان یک حکومت نظامی می شناختند، اما این حکومت یک حکومت ایدئولوژیک با گرایش اخوان المسلمین و متکی به شریعت بود. حسن الترابی اسلامگرای تحصیلکرده دانشگاه های آکسفورد و سوربن، مغز متفکر کودتای سرهنگ عمر البشیر در سال 1989 بود. بعد از کودتا شورایی با نام پر طمطراق « شورای فرماندهی انقلاب برای نجات ملی » به ریاست عمرالبشیر اداره کشور را بر عهده گرفت. عمرالبشیر 4 سال بعد خودش را رئیس جمهور اعلام کرد و همزمان پست نخست وزیری ، فرماندهی نیروهای مسلح و وزارت دفاع را برای خود برداشت، اما متحد او حسن الترابی دنبال مسایل تئوریک برای تشکیل حکومت بر مبنای شریعت بود. البشیر در سال 1997 در انتخاباتی بدون رقیب جدی ، رئیس جمهورشد. تحولات سودان؛ معترضان خواهان زندگی بهترند حسن الترابی هم به ریاست مجلس ملی سودان رسید. حسن الترابی به عنوان یک بنیادگرا، در اوایل دهه 90 میلادی قرن گذشته از اسامه بن لادن دعوت کرد که به سودان بیاید. اسامه بن لادن 5 سال در سودان مشغول فعالیت بود. رابطه ایالات متحده و سودان در این سال‌ها به شدت تیره شد. امریکا در سال 1998 کارخانه دارو سازی شفا در سودان را به بهانه تولید سلاح شیمیایی و ارتباط آن با القاعده با موشک‌های کروز منهدم کرد. سه سال بعد از انتخابات ، ماه عسل این دو متحد به پایان رسید و دیکتاتور نظامی سودان با فرستادن تانک به پارلمان، متحد نظریه پرداز خود را برکنارکرد. حسن البشیر در جریان حمله امریکا به عراق از رژیم صدام حمایت کرد. البشیر یکی از آخرین نمادهای انقلابی در کشورهای عربی بود که با کودتا روی کار آمدند، با شعارهای سوسیالیستی و ضد امپریالیستی محبوبیت خریدند و تنها نهاد مورد اعتماد آنها نیروهای مسلح بود. بشیر هم مثل قذافی و بوتفلیقه و نمونه‌های دیگر یادگاری از دوران جنگ سرد بین شوروی و غرب است با این تفاوت که بر خلاف دیکتاتورهای سکولار ، البشیر به مقتضای زمان ، قوانین شریعت را هم در سودان اجرایی کرد. در سال 2009 دادگاه بین المللی جنایات جنگی، عمر البشیر را مسئول جنایات جنگی و نسل کشی و جنایت علیه بشریت در دارفور (منطقه ای در غرب سودان ) دانست و حکم بازداشت او را صادر کرد. در جریان جنگ‌های دارفور بیش از 200 هزار نفر کشته و 2 میلیون نفر آواره شدند . گروه جنجاویدهای عرب زبان و حملات هوایی ارتش سودان به عنوان عوامل نسل کشی سیاه‌پوستان معرفی شدند. اما حکم بازداشت البشیر ، توسط بسیاری از کشورهای عربی و افریقایی نادیده گرفته شد. حتی فرماندهان ارتش سودان که البشیر را برکنار و بازداشت کرده اند گفته اند که او را تحویل دادگاه بین المللی جنایات جنگی نمی دهند. البشیر موفق شد به نبرد چندین ساله مسلمانان عرب تبار شمال و مسیحیان آفریقایی تبار جنوب سودان با تشکیل دو کشور سودان شمالی و سودان جنوبی پایان دهد اما یک چهارم خاک سودان و 8 میلیون جمعیت آن و اکثر منابع نفتی کشور از دست رفت. مشکلات سودان همان مشکلاتی است که در اکثر کشورهای عربی خاورمیانه دیده می شود: دیکتاتوری فردی و حزبی، فساد و تبعیض ، انسداد سیاسی ، عدم گردش نخبگان، بحران شدید اقتصادی و تورم که ارمغان آن فقرعمومی و بیکاری گسترده بخصوص برای جوانان و اقشار تحصیلکرده است. نرخ بیکاری در سودان بالای 40 درصد است. البشیر برای فرار از بحران اقتصادی از چندسال پیش به سمت کشورهای ثروتمند عربی خلیج فارس چرخشی سیاسی را آغاز کرد. او حتی سربازان سودانی را به عنوان پیاده نظام عربستان سعودی در جنگ با حوثی های یمن به این کشور فرستاد. اما اقتصاد درهم شکسته این کشور نجات پیدا نکرد. آنچه در سودان رخ می دهد یک انقلاب مسالمت آمیز است. اکثریت معترضان را جوانانی صلح جو تشکیل می دهند که خواهان زندگی بهتر و رفع تبعیض هستند. آنها دست به خشونت و تخریب اموال عمومی نمی زنند و همین رفتار معترضان کار ارتش و نیروهای امنیتی را برای سرکوب آنها دشوار کرده است. در کشورهایی مانند سودان و الجزایر تنها نهاد سازمان یافته ارتش است و هیچ نهاد سیاسی و مدنی برای رهبری اعتراضات مردم وجود ندارد و همین امر ، اعتراضات را بی سر و آسیب پذیر می کند. آنچه در سودان در حال رخ دادن است ترکیبی از اصلاحات و انقلاب است. مردم به روشی مسالمت آمیز سقوط نظام را می‌خواهند اما ارتش به عنوان نهادی محافظه کار سعی می کند با کنار گذاشتن چهره‌های بدنام و آرایش جدید ، نهاد حکومت را بازسازی کند. استعفای رئیس شورای نظامی که البشیر را سرنگون کرد، نشانه بحران در تنها نهاد سازمان یافته کشور سودان است. آیا سودان و الجزایر از الگوی مصر پیروی می کنند و قدرت الیگارشی حاکم (نظامیان – سیاستمداران – تجار ) بازتولید می شود و یا اعتراضات آنقدر ادامه می یابد که نظامیان قدرت را به مردم واگذار کنند؟ آیا الجزایر و سودان راه تونس را می روند یا همان راه کلاسیک مصر را ادامه می دهند؟